سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
کوی بی‏نشان
 
 
بارالها ! صداها فرو نشست و جنبش ها آرام گرفت و هر دوستی، با محبوب خود خلوت کرد . من نیز با تو خلوت کرده ام . تو محبوب منی . پس خلوت امشب مرا با خود، [سبب] رهایی از دوزخْ قرار ده . [امام صادق علیه السلام ـ در دعایش ـ] 
»» نشریه

نشریة‌علمی، فرهنگی اندیشة جوان شهرستان ماهنشان

ویژة بوستان اندیشة جوان خواهران  شهر ماهنشان

مربی:‌ حجت‌الاسلام حسین زاهدی‌پور

مدیر مسئول: معصومه ملکی / سردبیر: رقیه ملکی

تذکر: استناد به  مطالب این نشریه با ذکر مشخصات کامل نشریه و تنها با رعایت قانون حمایت از مؤلفان و ناشران (کپی‌رایت) بلامانع خواهد بود. در عین حال چاپ یا نقل موضوعات آن به نام هر فردی مجاز نخواهد بود.

این نشریه حاصل کارکلاس تابستانی اندیشة جوان خواهران شهر ماهنشان است که در خدمت برادر عزیزمان حجت الاسلام حاج آقا زاهدی‌پور بودیم و بحثهای اجتماعی، فرهنگی و اخلاقی آن هم از نگاه دین مورد بررسی قرار دادیم و سعی کردیم محصولی که به دستتان می‌دهیم آکنده از عشق و محبت، عقل و تفکر و نقد موشکافانه باشد. . در عین حال ادعا نداریم که این کار از عیب و نقص بری است. چرا که هیچ کار بشری چنین نبوده و نخواهد بود.

به هرحال امیدواریم در حد خود خود رضایت شما عزیزان را به دست آورده باشد.

همچنین به اطلاع شما می‌رسانیم که این نشریه در میان 52 نشریه مربوط به استان به مرحله کشوری راه پیدا کرد.

 بهانه‌ای برای ماندن

مقصود اصلی ماندن در میان شماست که این مجلة دوستانه بهانة آن خواهد بود. و سعی می‌کنیم این نشریه بهانه‏ای باشد برای ادامه. و لذا با مطالبی متنوع از دوستان عزیزمان در کنار شما خواهیم بود. و از شما نیز یاری می‏طلبیم. 

چرا این نام

نام این نشریه را در شعری از عالم ربانی "فیض کاشانی" یافتیم که برای محبوب حقیقی خدا و خلق خدا یعنی امام زمان(ع) سروده است. آنجا که می‌گوید:

گفتم که روی خوبت از من چرا نهان است.  

                     گفتا تو خود حجابی ورنه رخم عیـان است.

گفتم که از که پرسم جانا نشان کویــــت.     

                 گفتا نشان چه پرسی آن کوی بی‌نشان است.

این نام را برگزیدیم که هم بگوییم؛ ما هم عاشق ناقابل آن دردانة زهرا هستیم و هم خواستیم که این نام یادآور سرسبزیها، تپه‌ها و مناظر طبیعی ماهنشانی باشد که خود نشان از خالقی است بزرگوار که خواست بگوید «بنده‌ام تو را دوست دارم تو هم مرا دوست داشته باش.»

این صفحات محصول دسته‌جمعیِ جمعی است که عاشقانه در کنار هم آمدند تا این مجموعه را تقدیم کنند به محضر آن خورشید غایب از نظر، و آن نایب برحق او که بت‌شکن تاریخ شد و بنیانی مقدس به نام جمهوری اسلامی نهاد، و به نایب امروز عزیز زهرا که راه‌ بت‌شکن پیمود و با رهبریهای حکیمانه‌اش دشمنان دین و نظام عشق و ولایت را ناکام نهاد. همچنین ثواب و اجر این صفحات هدیه‌ای است ناقابل به محضر شهیدان و ایثارگرانی که جان در طبق اخلاص نهادند و حق عشق را ادا کردند.

اعضای این نشریه

به یقین اگر نبود همکاری اعضای بوستان اندیشة‌ جوان،‌ این نشریه نیز قادر نبود به این شکل در آید. و بر همین اساس اسامی عزیزانی را که درکنار ما بودند، می‌آوریم، باشد که تشکری از مخلوق خدا به حساب آید.

1/ معصومه ملکی:مدیر مسئول 2/ رقیه ملکی: سردبیر 3/ زهرا ملکی(محرمعلی): هیئت تحریریه 4/ سارا ملکی(ابراهیم): هیئت تحریریه 5/ فریده ملکی(رضا): هیئت تحریریه  6/ معصومه خسروی 7/ سمیه امیدی 8/ سارا کریمی(قربانعلی) 9/ زهرا شیخی 10/ زهرا ملکی(قربانعلی) 11/ زینب قارونی 12/ فاطمه قنبری 13/ صغری زعفرانی 14/ زهرا ملکی(رضا)  15/ پریسا فرجی: عضوافتخاری

در پایان از زحمات بی‌دریغ مربی این طرح حجت الاسلام والمسلمین زاهدی‌پور(مربی طرح) و همچنین از همکاریها و کمکهای خالصانة حجت الاسلام والمسلمین  میرزابگی ریاست محترم سازمان تبلیغات اسلامی شهرستان ماهنشان تقدیر و تشکر داریم.

به اطلاع شما عزیزان نیز می‌رسانیم که به تدریج در خدمت شما خواهیم بود. پس منتظر سلام ما باشید.

                                                                                                                                    مدیر مسئول

1) از خودبیگانگی یا فراموشی خود (بانگاه جامعه‏شناختی)



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » بچه‏های ماهنشان(استان زنجان) ( چهارشنبه 84/12/24 :: ساعت 3:59 عصر )

»» سوری؟؟؟....

چهارشنبه شوم و سیاه یا سوری



ما ایرانیان معمولاً اعراب را به این بهانه که جاهل هستند مورد هجمه‌ها و حمله‌ها قرار می‌دهیم این در حالی است که بسیاری از ماها خودمان هم حداقل در برخی موارد از جاهلان قرون وسطی و خشونت‌طلبان سکولار به ظاهر مهربان، بسیار جاهلتر و خشنتر هستیم.

یکی از رسوم خرافی و جاهلانة‌ دوران زرتشتی بودن ایران، آتش‌پرستی بوده، به گونه‌ای که هنوز هم در ادبیات فارسی آتش یکی از عناصر چهارگانة مؤثر در حیات قلمداد می‌شود. اگر چه بعد از اسلام بسیاری از خرافات و جهالت‌ها به برکت اسلام ناب ریشه‌کن شد، اما برخی از آنها نیز به دلایلی که اکنون زمان بررسی آن نیست مانده‌اند. و خدا لعنت برخی دوم خردادی‌ها را که سعی در سکولاریزه (بی‌دین‌کردن) جامعه داشتند و این عامل را بسیار مفید دانسته و حیاتی دوباره به آن بخشیدند. و امروز شاهدیم که در این چهارشنبة سیاه عقل و منطق جای خود را به سفاهت، نادانی، حماقت، جهالت، و خشونت داده و چه بسیار گناهان که در این شب شوم صورت می‌گیرد که نه مجال اجازة ذکر آنها را می‌دهد و نه شرم و حیا که ذکر برخی از آنها ابهت گناهان را به زیر سؤال خواهد برد.

به هر حال امیدوارم روزی نیروی محترم انتظامی از این حالت انفعال در آمده و در عمل نیز به جای برخورد افراطی با موتورسوران به برخورد با چنین مفاسدی بپردازد. و هر ایرانی نیز بفهمد و با خود فکر کند که هر کاری که انجام می‌دهد تا چه اندازه با منویات امام زمانی تطابق دارد که او را فقط در مشکلات و بیماریها صدا می‌زند.



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » بچه‏های ماهنشان(استان زنجان) ( سه شنبه 84/12/23 :: ساعت 4:42 عصر )

»» نجوای عشاق

اسلام بر مهدی


آن که نام زیبایش دل نشین و در کام جانمان شیرین است.


به حرمت نامش می‏ایستیم و به یادش به دعا و ندبه می‏نشینیم.


سلام بر او و درود به خونین کفنانی که جان در مقدمش فدا کردند و به شوق دیدارش خاک نشین سنگرها و خاکریزها شدند.


سلام بر آن وجود عزیز که هر که جرعه‏ای از شراب محبتش نوشید تا ابد در خشید و هر که حرفی از کتاب ولایتش خواند جاودانه ماند.


سلام بر امام غایبی که حضور غایبانه‏اش سراسر زمین را آکنده است



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » بچه‏های ماهنشان(استان زنجان) ( چهارشنبه 84/12/17 :: ساعت 7:54 عصر )

»» آذرخشی دیگر از آسمان کربلا

السلام علیک یا اباعبدالله الحسین(ع)

چرا براى بزرگداشت عاشورا به روش بحث و گفتگو اکتفا نمى شود؟

در نظر مىگیریم نوجوانى را که تازه به رشد فکرى رسیده است و مىخواهد همه مسائل و پدیده هاى اجتماعى و آنچه را در اطرافش مىگذرد بفهمد، و علت آنها را درک کند، تا ارزیابى روشنى از مسائل و پدیده هاى پیرامون خود داشته باشد. نوجوان در ایام محرم مىبیند جلساتى تشکیل مىشود، مردم لباس سیاه مىپوشند، پرچم هاى سیاه نصب مىکنند. او مشاهده مىکند هیأت هاى عزادارى، سینه زنى و زنجیرزنى تشکیل مىشود و مردم اشک مىریزند. او شاهد پدیده هایى است که سابقه اى در سایر ایام ندارد، یا در سایر اجتماعات دیده نمىشود. طبعاً این سؤال براى وى مطرح مىشود که این مراسم به چه منظورى است؟ چرا باید انسان لباس سیاه بپوشد؟ چرا باید مردم تا پاسى از شب به سر و سینه بزنند؟ چرا باید این همه اشک بریزند؟

جواب هاى ساده اى نیز داده مىشود که سیدالشهداء(علیه السلام) در راه خدا و اسلام شهید شده اند و باید به یاد آن حضرت اشک بریزیم; و یا این که عزادارى براى امام حسین(علیه السلام)ثواب دارد; آن حضرت روز قیامت ما را شفاعت خواهند فرمود. نوجوانان ما کم و بیش چنین جواب هایى را مىشنوند. اما اگر بنده، خودم را در حد جوانى با این پرسش ها فرض کنم، این پاسخ ها برایم چندان قانع کننده نخواهد بود.

پرسش هایى را که در این زمینه مطرح مىشود، مىتوان به چهار سؤال تحلیل کرد. سعى ما بر این است که هر یک از این سؤال ها را جداگانه جواب دهیم تا بتوانیم پایه شناخت نوجوانان و جوانان عزیزمان را نسبت به مراسم عاشورا ارتقا بخشیم و فرهنگ عاشورایى را بیش تر روشن کنیم.

سؤال دومى که از تحلیل آن سؤال کلى به دست مىآید این است که زنده نگه داشتن یاد عاشورا فقط منحصر به این نیست که انسان سینه زنى و گریه کند، شهر را سیاه پوش کند، مردم تا نیمه هاى شب به عزادارى بپردازند و حتى گاهى روزها کار و زندگى خود را تعطیل کنند; مخصوصاً با توجه به اینکه این امور ضررهاى اقتصادى به دنبال دارد. در حالى که ممکن است این خاطره ها به گونه اى تجدید شود که ضررهاى اقتصادى و اجتماعى کم ترى داشته باشد. این سؤال را بر اساس این فرض به این صورت مطرح مىکنم که روحیه بسیارى از مردم با مسائل اقتصادى و مادى بیش تر سازگار است و مردم به این مسائل بیش تر توجه دارند. در این صورت آنان حوادث را بر اثر منافع یا ضررهاى مادى و اقتصادى ارزیابى مىکنند. نوجوانى را فرض مىکنیم که هنوز تربیت دینى کاملى نیافته است. ممکن است این سؤال به ذهن او بیاید که انجام این قبیل امور ضررهاى اقتصادى در پى دارد. تولید کم مىشود، وقت اشخاص گرفته مىشود، هنگامى که مردم تا نیمه شب عزادارى مىکنند، روز بعد توان کار کردن ندارند. دو ماه جامعه باید نوعى سستى و رخوت را بپذیرد، براى این که یاد این حادثه زنده داشته شود. در حالى که راههاى دیگرى نیز براى بزرگداشت واقعه عاشورا وجود دارد. مثلاً جلسات بحث، میزگرد یا سمینارهایى ترتیب داده شود، و با تماشاى بحث و گفتگو خاطره این حادثه براى مردم تجدید شود. دیگر دو ماه عزادارى و گریه کردن و بر سر و سینه زدن، چرا باید صورت پذیرد؟ حتى اگر یک مجلس کافى نیست، مىتوان مجالس متعدد، کنفرانس و کنگره بر پا کرد. مگر زنده نگه داشتن یک خاطره صرفاً به این است که مردم بر سر و سینه بزنند و خود را اذیت کنند؟

بعد از این که پذیرفتیم زنده داشتن یاد عاشورا و حسین بن على(علیه السلام) براى ما مفید است و در جامعه ما اثر مطلوب دارد، سؤال دوم این است که چرا این بزرگداشت باید به این شکل صورت بگیرد؟ در تمام دنیا هنگامى که مىخواهند از بزرگان خود به بزرگى یاد کنند، مراسمى تشکیل مىدهند، بحث و گفتگو برگزار مىکنند; اما چرا مراسم بزرگداشت عاشورا باید به این شکل باشد؟

جواب این سؤال تا حدودى از سؤال اول پیچیده تر است. جواب این است که البته بحث درباره شخصیت سیدالشهداء(علیه السلام)، تشکیل میزگردها، کنفرانس ها، سخنرانى ها، نوشتن مقالات و امثال این قبیل کارهاى فرهنگى، علمى و تحقیقات، بسیار مفید و لازم است. و البته در جامعه ما نیز انجام مىشود و به برکت نام سیدالشهداء(علیه السلام) و عزادارى آن حضرت، بحث، گفتگو و تحقیقات زیادى پیرامون این امور صورت مىگیرد و مردم نیز معارف را فرامىگیرند. این فعالیت ها به جاى خود لازم است، اما آیا براى این که ما از حادثه عاشورا بهره بردارى کامل کنیم، این اقدامات کافى است؟ یا این که امور دیگرى نیز مثل .....ادامه



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » بچه‏های ماهنشان(استان زنجان) ( پنج شنبه 84/11/27 :: ساعت 11:8 صبح )

»» حدس بزنید!

حدس بزنید!



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » بچه‏های ماهنشان(استان زنجان) ( سه شنبه 84/11/4 :: ساعت 7:44 عصر )

»» تغییر تعطیلات و سکولاریزاسیون

کارکرد پنهان تعطیلات مذهبی به ویژه تعطیلات مربوط به ائمه (ع) این است که نوعی جامعه‏پذیری در اعضای جامعه به ویژه کودکان ایجاد می‏کند. و همین مسئله اهمیت این تعطیلات را ....

ادامه مطلب



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » بچه‏های ماهنشان(استان زنجان) ( دوشنبه 84/10/26 :: ساعت 12:32 عصر )

»» جمعه با آقا

‌‌‌‌‌‌سلام بر آقا و سلام بر شما که عاشق آقا هستید.

نه حوصلة نوشتن داشتم و نه وقتش را،‌ اما نمیدونم چه جور می‌شه وقتی که جمعه میاد احساس می‌کنم که باید یه چیزی بنویسم. احساس می‌کنم که اگه جمعه بیاد و آدم آقاش رو صدا نزنه، نمی‌تونه به خودش آدم بگه. واقعاً دور از انصافه که ایشان هر لحظه به فکر ما باشند و ما یادی هم از او نکنیم. او که خلاصة رسول‌الله است. او که خلاصة امامان است. او که یادگار مادرش زهراست که در آخرین لحظات پشت در صدا زد یا مهدی.

بیایید با هم و با صدای بلند بگوییم آقا بیا بیا بیا.

تو را امواج در یا می شناسند

تو را شنهای صحرا می شناسند.

تو را منجی دلهای عالم

تمام کهکشانها می شناسند.

سحر شد یار بی همتا نیامد

یگانه منجی دلها نیامد

نهاد آدینه را موعود دیدار

دو صد آدینه رفت امام نیامد....

نوشته شده توسط حسین زاهدی پور (مدیر وبلاگ)

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » بچه‏های ماهنشان(استان زنجان) ( پنج شنبه 84/10/22 :: ساعت 3:2 عصر )

»» نوشته ای از وبلاگ fateh.ParsiBlog.com

بسمه تعالی

از آنجا که دوست عزیزم اظهار لطف کرده و پیام گذاشته بود من برای تشکر از ایشان وبلاگ را مزین به سخنان ایشان نمودم.

امروز، روز شهادت است...
امروز، فرزند راستین محمد صلی‏الله‏علیه‏وآله در بقیع غمگین و سکوت‏زده آرام می‏گیرد...
امروز پنجمین نور فروزان کهکشان حقیقت و عشق، از پشت کوه‏های زمینی به عرش می‏رود تا عالمی را سرشار اشک و آه کند...

بقیع، میهمان فرزند زین‏العابدین است...
خاک سرزمین غریب بقیع را باید سرمه چشمان گنه‏کارمان کنیم...


بقیع همان است که وحشیان وهابی، بر سرش ریختند و برای اثبات دوزخی بودنشان، تنها توانستند قبه‏های آن را ویران کنند...
خائنان حرم امن الاهی هم زیر فشار وهابی‏های جمودزده و بی‏عقل، حتی از نزدیک‏شدت شیعیان به قبرهای امامان خویش هم در هراسند...



بگذریم...
با آمدنش دیار وحی و عصمت بار دیگر فتح می‏شود تا جای پای هیچ مشرکی بر حرم امن الاهی سایه نیفکند...


دعا فراموش نشود...
یاعلی



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » بچه‏های ماهنشان(استان زنجان) ( دوشنبه 84/10/19 :: ساعت 11:15 صبح )

»» شهادت حضرت امام باقر(ع) را به همه دوستان‍ . ارادتمندان و شیعیان

السلام علیک یا باقرالعوم 

 سوغات ما از کربلا درد و محن بود    

                                                          پژمردگی  لاله های  در چمن بود

من تشنگی در خیمه را احساس کردم   

                                                         یاد از دو دست خونی عباس کردم.

من کودکی بودم که آهم   را    شنیدند      

                                                          دیدم    سر جد  غریبم  را  بریدند 

 من دیده ام در  وقت   تشیع   جنازه        

                                                         اسبان دشمن را که خورده نعل تازه  

من با خبر هستم ز باغی بی شکوفه   

                                                          خورشید را بر نیزه  دیدم بین کوفه

 گر چه که من مسموم آن زهر هشامم  

                                                          من کشته  ویرانه ای  در شهر شامم

دیدم که بربر می زند هم سنگر من   

                                                          در خاطرم  شد  زنده  یاد  مادر من

 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » بچه‏های ماهنشان(استان زنجان) ( یکشنبه 84/10/18 :: ساعت 4:24 عصر )

»» ماه شب 14

به زودی در همین وبلاگ

سریال ماه شب 14 و سکولاریزاسیون در آن

(سلسله مباحث صدا و سیما کجا می‏رود.) 



نوشته های دیگران ()
نویسنده متن فوق: » بچه‏های ماهنشان(استان زنجان) ( جمعه 84/10/16 :: ساعت 3:25 عصر )

   1   2      >
»» لیست کل یادداشت های این وبلاگ

تأمل
[عناوین آرشیوشده]
 

>> بازدید امروز: 0
>> بازدید دیروز: 1
>> مجموع بازدیدها: 14846
» درباره من «

کوی بی‏نشان

» فهرست موضوعی یادداشت ها «
تهاجم فرهنگی[7] . فرهنگ حسینی (ع) فرهنگ پیشرو[3] . جامعه شناسی مسائل سیاسی و اجتماعی روز . عاشورا .
» آرشیو مطالب «
بهار 1385
زمستان 1384

» لوگوی وبلاگ «


» لینک دوستان «

» صفحات اختصاصی «

» لوگوی لینک دوستان «
آقا (صبح امید) - به روز رسانی :  9:7 ع 93/1/26
عنوان آخرین نوشته : نوشته ای از آقا مسعود
آقا (صبح امید) - به روز رسانی :  9:7 ع 93/1/26
عنوان آخرین نوشته : نوشته ای از آقا مسعود

» وضعیت من در یاهو «
یــــاهـو
» طراح قالب «